دفاع جانانه از خلیج همیشه فارس | عملیاتهای دریایی اشکان
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۹۱۰۹۳
همشهری آنلاین- سرهنگ قاسم اکبری مقدم: روز نیروی دریایی بهانهای است تا یادی از فداکاری این نیروهای خدوم میهن کنیم. خلیج فارس همیشه یکی از مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان بهشمار میآید. این خلیج برای کشورهای منطقه بهخصوص ایران و عراق از اهمیت ویژهای برخوردار است.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با تأسیس بندر و ایجاد پایانه حوزههای نفتی خلیجفارس در جزیره خارک عملاً کشور ایران برای صادرات و واردات غیرنفتی خود به دریا، بهخصوص منطقه شمال خلیجفارس وابسته شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کشور عراق با وجود برخورداری کم از دریا بهعلت شرایط موجود اقلیمی و جغرافیایی مجبور است با وضعیت مشابهی نسبت به ایران به دریا یعنی شمال خلیجفارس وابسته باشد.
چشم طمع عراق به شمال خلیجفارسشرایط سیاسی و نظامی در سال ۱۳۵۹وضعیت جنگی را بین این دو کشور ایجاد و یکی از مناطقی که دو طرف میتوانستند برای وارد آوردن فشار اقتصادی و نظامی علیه یکدیگر استفاده کنند؛ شمال خلیجفارس بود. چرا که هر طرف که بر این منطقه تسلط مییافت شرایط دشواری را بر طرف مقابل تحمیل میکرد، بهخصوص برای ایران، چون در آن زمان ایران از هیچ منطقه دیگری قادر به صدور نفت نبود و دیگر اینکه تنها و بزرگترین بندر تجاری ایران بندر امام(ره) بود.
درحالیکه کشور عراق میتوانست از طریق دیگر کشورهای حامی منطقه بخشی از مشکل محاصره نظامی را مرتفع کند؛ کما اینکه در ادامه جنگ این اقدام را انجام داد.
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در اوایل جنگ تحمیلی با یک اقدام تاکتیکی و هوشمندانه، بخش قابل توجهی از یگانهای شناور خود را که در بندر خرمشهر و آبادان مستقر بودند به بوشهر منتقل و از تیررس مستقیم رژیم بعثی عراق خارج کرد و با این اقدام باعث شد قدرت تحرک و مانور این یگانها بیشتر شود.
نیروی دریایی در خلیجفارس بهمحض مشاهده کشتیهای حامل بار به مقصد عراق برابر قوانین بینالمللی زمان جنگ و محاصره دریایی، نسبت به توقیف آنها اقدام کرده و اتخاذ این رویکرد باعث شد از همان روزهای اول جنگ صادرات و واردات عراق از طریق دریا با مشکل مواجه شود.
با شروع جنگ تحمیلی و تلاش رژیم بعثی عراق برای افزایش صدور نفت، فعالیت سکوهای نفتی خود افزایش یافت و به یکی از اهداف تهاجمی ایران تبدیل شد. طراحان و کارشناسان نظامی نیروی دریایی و هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت جنگافزارها و امکانات نیروی دریایی رژیم بعثی صدام اطلاعات کافی داشته و احتمال وقوع نبرد در خلیجفارس را پیشبینی میکردند. بنابراین گروه رزمی ۴۲۱نیروی دریایی که آمادگی غیرعملیاتی کردن و انهدام اسکلههای نفتی دشمن را داشت برای انجام ماموریت تعیین شد.
نیروی دریایی عراق با شروع جنگ یگانهای شناور خود را از بندر بصره خارج و به بندر امالقصر منتقل کرد و خطوط کشتیرانی ایران در این مناطق با مخاطره روبهرو شد. شیوه تهاجم ناوچهها و شناورهای دشمن از کنار این اسکلهها به این روش بود که معمولاً هنگام غروب آفتاب ناوچههای موشکانداز در کنار اسکلههای البکر و الامیه پهلو میگرفتند و با فرارسیدن تاریکی شب از لنگرگاه خارج و بهسوی بندر امام(ره) حرکت میکردند.
در مرحله بعد، با شناسایی و ردیابی کشتیهای تجاری ایران، اقدام به پرتاب موشک هدایتشونده راداری کرده و با سرعت به سمت بندر امالقصر بازمیگشتند. گاهی اوقات این فرایند تا سپیده دم تکرار میشد و در شبهای بعد نیز ادامه مییافت. استمرار این وضعیت مشکلاتی را برای تردد شناورهای تجاری ایران فراهم میکرد.
اجرای یک عملیات ضربتیاجرای یک عملیات ضربتی و البته مشترک دریایی و هوایی میتوانست به تسلط ارتش رژیم بعثی صدام بر سکوهای نفتی را تا حدودی پایان داده و فعالیت سامانه شنود الکترونیکی عراق مستقر روی سکوها را متوقف سازد.
بر این اساس در تاریخ هشتم آبان ۱۳۵۹دستور اجرای عملیات اشکان توسط سه ناوچه پیکان، جوشن و گردونه و همراهی یک بالگرد SH۳D سیکورسکی که بهعنوان دیدهبان مقدم از قرارگاه رزمی ۴۲۱صادر شد.
روز نهم ناوچههای جوشن و پیکان و گردونه بوشهر را به نقطه کمینگاه در بخش میانی شمال خلیجفارس در نزدیکی سکوهای نفتی نوروز و اردشیر (ابوذر) ترک کردند. همچنین یگانهای شناور نداجا هم فردای آن روز از محل کمینگاه بهرغم وضعیت جوی نامناسب و تلاطم دریا بهسوی هدف رفتند. قبل از شروع عملیات یک فروند هواپیمای جنگنده عراقی به قصد حمله به ناوهای خودی وارد منطقه شد.
ناو پیکان که مسئولیت پدافند ضدهوایی را نیز بهعهده داشت با هوشیاری کامل هواپیمای دشمن را رهگیری و منهدم کرد. سپس با حضور بالگرد دیدهبان در منطقه عملیات و نزدیک شدن ناوچههای جوشن و گردونه به پایانههای نفتی البکر و الامیه، سکوها بمباران شدند. با انهدام هواپیمای دشمن توسط ناوچه پیکان و با هماهنگی ناو پیکان نیز در بمباران سکوی البکر نیز شرکت کرد. ناوچههای موشکانداز با اجرای عملیات موفقآمیز قسمتهایی از پایانههای نفتی عراق را منهدم کرده و ضمن واردکردن خسارت و توقف صادرات نفت رژیم بعثی موجب ایجاد رعب و وحشت دردل نیروهای دشمن شدند.
انهدام تأسیسات متعلق به این اسکلهها با توجه به شرایط جوی بسیار نامناسب و متلاطم بودن دریا، نیازمند هنرنمایی و رشادت تکاوران نیروی دریایی در انفجار و تخریب تأسیسات اسکلههای نفتی و استفاده مناسب از قابلیت و توانایی ناوچههای جوشن، گردونه و پیکان، انتقال تجهیزات، مهمات و نیرو به اسکلهها بود. این عملیات با نام اشکان، مقدمهای برای اجرایی شدن عملیات شهید صفری و انهدام کامل سکوهای نفتی عراق بود که در روزهای آتی جزئیات آن را مرور خواهیم کرد.
کد خبر 723748 منبع: روزنامه همشهری برچسبها خلیج فارس دفاع مقدس دفاع - ارتش جمهوری اسلامی دفاع - نیروی دریاییمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خلیج فارس دفاع مقدس دفاع ارتش جمهوری اسلامی دفاع نیروی دریایی شمال خلیج فارس نیروی دریایی سکوهای نفتی رژیم بعثی ناوچه ها اسکله ها یگان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۹۱۰۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعراب میتوانند از جنگ تهران و تل آویو جلوگیری کنند؟
کریستین کواتس اولریشن محقق انستیتوی بیکر در دانشگاه رایس در مطلبی در پایگاه اینترنتی مرکزی عربی واشنگتن دی سی نوشت: سالها جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل منجر به رویارویی مستقیم بین دو کشور شد و خاورمیانه را در آستانه ورود به یک جنگ منطقهای گسترده قرار داد. این چرخه خشونت که با حمله اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق در اول آوریل آغاز شد و با حمله موشکی و پهپادی بی سابقه ایران در روز ۱۳ آوریل به اسرائیل تداوم یافت، حداقل فعلا تمام شده به نظر میرسد. هرچند حملات تلافی جویانه طرفین ظاهرا فروکش کرده، اما این اقدامات نشان دهنده افزایش قابل توجه تنش بود و حکایت از آن دارد که آتش اختلافات در منطقه با گذشت بیش از شش ماه از جنگ بین اسرائیل و حماس همچنان شعله ور است.
به گزارش انتخاب، برای دولتهای عربی منطقه که خواستار گفتگو و دیپلماسی جهت خودداری از گسترش جنگ غزه به کل منطقه هستند، یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل آنها را در معرض آتش متقابل طرفین قرار خواهد داد. چنین نتیجهای بدترین سناریوی ممکن خواهد بود که رهبران ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس سال هاست به دنبال اجتناب از آن هستند. روابط دفاعی و امنیتی آنها با ایالات متحده و (به خصوص بحرین و امارات) با اسرائیل، آنها را در برابر حملات متقابل مستقیم و غیرمستقیم آسیب پذیر خواهد ساخت. پس از حل و فصل رقابتهای ژئوپلتیک مابین کشورهای عربی منطقه در دهه ۲۰۲۰، اولویتهای منطقه خلیج فارس به سمت نزدیکی روابط و کاهش تنش تغییر کرده، اما این اولویت با به صدا درآمدن ناقوس جنگ در نزدیکی آنها به مخاطره افتاده است.
در هفتهها و ماههای پیش از حمله ۷ اکتبر، سیاست گذاران چند کشور عربی منطقه توجه خود را معطوف ابتکارات منطقهای در خصوص ارتباطات اقتصادی نظیر کوریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا کرده بودند که در نشست گروه بیست در ماه سپتامبر در دهلی نو اعلام شد. این کوریدور قرار بود هند و امارات را از طریق عربستان و اردن به اسرائیل و اروپا متصل نماید و تلاش دیگری از سوی دولت بایدن برای کنار هم قرار دادن شراکتهای منطقهای و ایجاد یک مرکز ثقل ژئواکونومیک جدید به شمار میرفت. تلاشهای هماهنگ برای زمینه سازی جهت یک توافق عادی سازی بین عربستان و اسرائیل نیز در همین راستا انجام میگرفت، زیرا کاخ سفید به دنبال مقابله با نفوذ چین در منطقه بود.
جنگ غزه در شش ماه اخیر بسیاری از این مفروضات را که ظاهرا در ذهن سیاست گذاران آمریکا، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس تقویت شده بود بر هم زد. مفهومی که در توافقات ابراهیم نیز دنبال میشد و تصور این بود که میتوان یک رویکرد ایجاد مصالحه پایدار را دنبال نمود، به جهت در گرفتن طولانیترین و مرگبارترین جنگ بین اسرائیلیها و فلسطینیان از سال ۴۹-۱۹۴۸ تاکنون به شدت تضعیف شده است.
هیچ یک از دولتهای منطقه تمایلی به تحریک یا شعله ور کردن تنشهای منطقهای ندارد. مصالحه محتاطانه این کشورها با ایران از جمله توافقی که ایران و عربستان در مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین به امضا رسید با دوامتر و پایدارتر از چیزی بوده که بسیاری انتظارش را داشتند. بحرین در این میان تنها کشور عربی حاشیه خلیج فارس است که به طور کامل اقدام به ترمیم روابط با ایران نکرده است. واکنشهای پایتختهای عربی به وضعیت امنیتی در یمن و دریای سرخ نشان میدهد که مواضع این کشورها تا چه اندازه تغییر کرده و از جهت گیریهای آنها در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ فاصله گرفته است. حوثیها نیز ترجیح داده اند به جای هدف قرار دادن غیرنظامیان و زیرساختها در عربستان و امارات، به کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ حمله کنند. به نظر میرسد که نه ریاض و نه ابوظبی تمایلی به از سرگیری تنشها با حوثیها پس از برقراری یک آتش بس موقت در آوریل ۲۰۲۲ ندارند.
تنها بحرین تصمیم گرفته در ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا که در دسامبر ۲۰۲۳ برای مقابله با حملات حوثیها شکل گرفت مشارکت نماید، البته مشارکت منامه نیز بیش از آنکه عملیاتی باشد، اداری بوده است. جالب توجه اینکه عملیاتهای انجام شده علیه مواضع حوثیها از ناوهای هواپیما بر و ناوچههای آمریکایی مستقر در دریای سرخ و پایگاههای بریتانیا در قبرس انجام گرفته و نه از تاسیسات دفاعی واقع در کشورهای حاشیه خلیج فارس و این کشورها از این طریق تلاش کرده اند فاصله خود را با ائتلاف آمریکایی بریتانیایی در خصوص یمن حفظ نمایند.
از این رو به نظر میرسد که رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال حرکت بر روی یک لبه باریک و حفظ توازن میان عدم افزایش تنش با ایران از یک سو و به حداقل رساندن پتانسیل افزایش تنش منطقهای توسط اسرائیل از سوی دیگر هستند. چالشی که کشورهای حاشیه خلیج فارس با آن مواجه اند، عدم برخورداری از اهرم فشار لازم برای تاثیرگذاری بر تصمیماتی است که میتواند پیامدهای منطقهای گستردهای به دنبال داشته باشد. وقوع جنگی بین ایران و اسرائیل آنها را به معنای واقعی کلمه در خط آتش دو طرف قرار میدهد و احتمالا تلاش این کشورها برای ترسیم تصویری مثبت از منطقه به عنوان مکانی امن برای زندگی، کار و تجارت که پروژههای بزرگ اقتصادی میتواند در ان انجام گیرد را به باد خواهد داد.
ریسک زدایی در کشاورهای حاشیه خلیج فارس به یک شعار تبدیل شده و برای محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان پیشبرد پروژههای عظیم مرتبط با چشم انداز ۲۰۳۰، اولویتی است که هرگونه تنش منطقهای آن را به خطر خواهد انداخت. عربستان، امارات و قطر هر کدام به شیوه خود روی پروژههای توسعهای جدید خود متمرکز هستند که میتواند موقعیت آنها به عنوان قطبهایی کلیدی در اقتصاد جهانی را تقویت نماید. اولویت فوری تصمیم گیریان در این کشورها همچنین بررسی دقیق عملکرد سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشکها و پهپادهای ایران است تا درسهایی را برای استفاده در سامانههای دفاعی خود بیاموزند.
هنوز خیلی زود است که بخواهیم بگوییم آیا تحولات اول تا ۱۹ آوریل فاز جدیدی از جنگ اسرائیل و حماس تلقی میشود یا به معنای جابجا شدن مرزهای افزایش تنش در منطقه است. چرخه قبلی خشونت شامل ترور ژنرال سلیمانی و حمله به پایگاه نظامی عین الاسد در عراق منجر به یک جنگ گسترده نشد.
در سال ۲۰۲۰ مقامهای ارشد سعودی و اماراتی خواهان اجتناب از افزایش تنش شدند و احتمالا تحلیل غالب این باشد که در آوریل ۲۰۲۴ هم منطقه توانسته از یک جنگ احتمالی دیگر اجتناب ورزد. اما چنین رویاروییهای دورهای بین دشمنان منطقهای منجر به یک بازی ژئوپلتیک با ماهیت رولت روسی میشود که میتواند ایران و اسرائیل را به این نتیجه گیری برساند که وقوع جنگی در آینده محتملتر از گذشته شده است و در هر صورت دیر یا زود رخ خواهد داد.
شمشیر دموکلوس بالای سر منطقه قرار دارد، اما رهبران پایتختهای عربی هیچ عاملیتی در زمان فرود آمدن آن ندارند. آنها میتوانند از کانالهای پشت پرده و ایفای نقش میانجیگری ریسک اشتباهات محاسباتی و سوء تفاهمات احتمالی را کاهش دهند و در عین حال تلاش برای دستیابی به یک آتش بس پایدار در نوار غزه را تداوم ببخشند.